خون انار

walking gets too boring,when you lern how to fly...

خون انار

walking gets too boring,when you lern how to fly...

رفتن...

دلارام چیزایی که نمیخواد رو واقعا نمیخواد

من چیزایی رو که میخوام رو واقعا میخوام

دلارام رفتن رو نمیخواسته

و من  با همه ی وجودم برگشتن رو میخواستم

اما امشب....من هم با همه ی وجودم رفتن رو نمیخوام...

تقدیر عجیبیه که همه ی آدمایی که بیشتر از بقیه دوسشون دارم مجبور میشن ترکم کنن

مجبور میشن...همینش قشنگه...خودشون نمیخوان منو ترک کنن،مجبور میشن

و من دلم میخواد تا آخر عمرم جاشون کنارم خالی بمونه

چون میدونم اونا هم دلشون میخواست که کنار من بمونن...مجبور شدن منو ترک کنن....

.

.

.

.

نظرات 2 + ارسال نظر
دلارام دوشنبه 8 شهریور 1389 ساعت 11:36 ق.ظ http://bogzaarbogzarim.blogfa.com

آخی... جزو معدود جمله هایی بود که اصلا" دیگه یادش نیفتاده بودم.

مهراز دوشنبه 8 شهریور 1389 ساعت 09:52 ب.ظ http://www.mahraz-2010.blogsky.com

به قول آرمین
جالبیش اینه که آخرش یا چه عرض کنم همون اولش می گن که به خاطر اینکه دوست داریم و به خاطر خودت ترکت می کنیم .. هیچوقت نفهمیدم مفهوم این حرف رو و نمی خوامم بفهمم چون کسی که این حرف و میزنه از نظر من آدم مزخرفیه چون عشق و دوست داشتن حالیش نمی شه ..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد