شب های گهی تو راهه
شب هایی که باید تنها طی شن
پشت به پیانو میشینم موهامو دور دستم میپیچم
میکنم تو دهنم و با دندونام میکشم
دوباره میپیچم دور انگشتم و دوباره میکشم
یه آهنگو بیشتر از یک میلیون بار گوش میدم
به تاریکی زل میزنم و تو ضربه های پیانوش خفه میشم
ریتمیک با پام به زمین ضربه میزنم(میکوبم)
تاریکی منو ول نمیکنه یا من تاریکیو؟
عوضی دیوونه وار میزنه...............
من هم دیوونم
یه دیوونه ی ساکت
که منتظر یه صدای نا هنجار و اضافس